چرا میانجیگری را امتحان نمیکنیم؟
بیماری کرونا تاکنون علاوه بر گرفتن جان انسانهای بیشمار، اثر فاجعهباری بر اقتصاد دنیا گذاشته است. کسبوکارهای متعددی از آن آسیب دیده و توانایی بازپرداخت بدهیها، برای بسیاری از افراد دشوار یا حتی ناممکن شده است. هر دو طرف میدانند که در این شرایط رفتن به دادگاه معادل هزینه زیاد و حکمی است که درنهایت اگر هم به نفع یکی از ایشان باشد دوامی ندارد و سال بعد و تمدید و دعوای جدید و همین آش و همین کاسه.
در این شرایط، افراد متعددی به مذاکره مجدد در خصوص شرایط قرارداد خود احتیاج دارند. راهی که خیر و صلاح طرفین در آن است. رابطه پایدار میماند و حرمتها شکسته نمیشود. اگر راهی باشد که بتوان در آن یک حرف مشترک را بدون جاروجنجال و با احترام برای هم تعریف کرد، چرا راهی مثل دادگاه را باید انتخاب کنیم؟
میانجیگری همان راهی است که زبان مشترک طرفین را پیدا میکند، همان راهی که در آن حرمتها حفظ میشود، صدای همه شنیده میشود و در آخر هر دو نفر حاکم میشوند نه یک نفر حاکم و دیگری محکوم.
میانجیگر همان مترجمی است که وقتی احساس میکنیم طرفمان حرفمان را نمیفهمد، وارد عمل میشود و ارتباط را برقرار میکند. نقش میانجیگر به همینجا ختم نمیشود، حالا که ترجمانی از حرفهای هم داریم میتوانیم حرف بزنیم و نیاز داریم که فردی به ما یاری برساند که دیدگاههایمان به هم نزدیک شود و باز این میانجیگر است که نقش ناجی را ایفا میکند.
اگر دوباره بیندیشیم که چه هزینههای مادی و معنوی در دادگاه منتظرمان است عطای آن را به لقایش میبخشیم و کفشهای آهنیمان را فراموش میکنیم. همیشه راههای بهتری برای توافق و حفظ یک رابطه وجود دارد، همیشه میتوان با نگاهی انسانی به رابطه نگاه کرد و حقوق مادی خود را نیز حفظ کرد. تمام این راهها به میانجیگری ختم میشود.
محمدرضا دوران – کارشناس ارشد حقوق بشر، وکیل پایهیک دادگستری، میانجیگر مؤسسه بینالمللی MiKK
دیدگاهتان را بنویسید